مـــحــل درج احســاســات یــک خــودشیـــفــتــه

تو آن نیستــی کـه بــه یــادت بیــاورم … . “تــــــو” آن همیشــه ای کــه بــه یــادم مـی مــانــی…

مـــحــل درج احســاســات یــک خــودشیـــفــتــه

تو آن نیستــی کـه بــه یــادت بیــاورم … . “تــــــو” آن همیشــه ای کــه بــه یــادم مـی مــانــی…

نویسندگان

این رروزا..

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ب.ظ

این روزا تـــنهاحســـم بـــی حــــسیـــه..

سلام..از تولد دوسم میام خوب بود ینی خیلی خوب نبود ولی خوب بود

*خیلی*کلمه ای که دیگه حسش نمیکنم

خیلی ...ینی این که یه حس واقعی داشتن ب چیزی..خیلی خوب بود ینی واقعا خوب بود

هیچ چی خیلی نیس حتی هیچی خیلی بدم نیس!

انگار خدا امپول بی حسی بم زده هیچی نمیفهمم هیچی!

یه کتاب داریم ب اسم فلسفه..فلسفه ی همه چی تواین کتاب نوشته غیر از فلسفه ی زندگی

اصن فلسفه ی زندگی چیه؟خیلی وقته دارم حس میکنم ک الکی زنده ام

ادمارو نمیفهمم..هیشکیو درک نمیکنم هیشکی!!

ادماهیچ وقت برام مهم نبودن بیخیالشون این وسط خودمم موندم باخودم چیکارکنم؟

چرانمیتونم خودمو تحمل کنم؟ازخودم از زندگیم خسته ام خسته...

ادمافقد انگیزه ی ادامه دادن زندگیرو ازم میگیرن.ای کاش هیچکسو نمیشناختم

هیچکس دوروبرم نبود تاوقتی که بتونم خودمو پیداکنم

همیشه وقتی ب تولدم نزدیک میشم احساس افتضاحی پیدامیکنم

n8.jpg

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۲۴
خودشیفته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">